خلاصه کتاب how to get un stuck نوشته شریل هانتر
تاب آوری در برابر چالشها مسالهای است که احتمالا همه ما با آن مواجه شده ایم. آیا تا به حال احساس کردهاید که در یک وضعیت ناخوشایند گیر کردهای؟ آیا احساس سرخوردگی میکنید، در حالی که میدانید میتوانید کارهای بسیار بیشتری با زندگی خود انجام دهید؟ شاید از خود میپرسید: “چگونه به اینجا رسیدم؟” یا حتی “آیا زندگی به همین اندازه خوب است؟”. شاید شغل شما دیگر رضایتبخش نیست، روابطتان مانند گذشته خوب نیستند، یا شاید درآمدتان کافی است اما برای چیزی بیشتر اشتیاق دارید. این حس که زمان رو به پایان است و نمیخواهید حتی یک ثانیه از “جادهی گرانبهای پیش رو” را هدر دهید، برای شما آشناست. اگر اینها برایتان آشناست، شما تنها نیستید.
خلاصه صوتی مقاله
در صورتی که شرایط مطالعه ندارید میتونید به خلاصه صوتی این مقاله گوش بسپارید.
اما مطالعه کامل متن اطلاعات دقیقتری به شما میدهد.

کتاب “چگونه از وضعیت گیر افتادگی رها شویم how to get un stuck “ نوشته شریل هانتر، برای کمک به شما در شکستن این موانع طراحی شده است. این کتاب شما را قادر میسازد تا دلایل پنهانی که شما را عقب نگه داشتهاند را کشف کنید، خود را از محدودیتهای گذشته رها سازید، و رازهای آزاد کردن قدرت درونی خود را بیابید. هدف کتاب این است که به شما کمک کند تا مجدداً کنترل زندگی خود را به دست بگیرید و زندگیای را طراحی کنید که عاشق آن هستید.
داستان شریل هانتر ، یک سفر الهام بخش
شریل هانتر، نویسنده و مربی پرفروش، در ابتدا قصد نداشت در زمینه تاب آوری متخصص شود. اما در دوران نوجوانی، او در خارج از کشور ربوده شد و برای مردن رها شد. با وجود رهایی فیزیکی، شریل خود را بیش از همیشه اسیر میدید. این بینش که “اسارت بخشی از وضعیت انسانی است”، نقطه عطف زندگی او بود. او تصمیم گرفت آزادی واقعی را پیدا کند – آزادیای که هیچکس و هیچچیز نمیتوانست از او بگیرد.
او سالها تحقیق، تحلیل و هدایت برنامههای توسعه فردی و حرفهای برای بیش از دویست و پنجاه هزار نفر صرف کرد تا مدلی آموزشی را طراحی کند که به هر کسی در غلبه بر ناملایمات کمک کند. او کتاب “چگونه از وضعیت گیر افتادگی رها شویم” را نوشت تا به مردم کمک کند “بالاترین پتانسیل خود را به ظهور برسانند”. همانطور که دکتر وین دایر میگوید: “با موسیقی خود در درونتان نمیرید”. این کتاب قرار است به شما کمک کند تا رؤیاهای کودکیتان را که شاید در طول زندگی سرکوب شدهاند، دوباره کشف کنید.
یک مفهوم عمیق: پیشروی به جلو، نه بازگشت
این کتاب شیوهای رادیکال برای نگاه کردن به چالشها ارائه میدهد. بهطور معمول، ما امیدواریم که وقتی با سختیها روبرو میشویم، بتوانیم به حالت عادی بازگردیم و بدتر از قبل نباشیم. اما شریل هانتر معتقد است که این یک طرز فکر قدیمی و فرسوده است؛ زیرا پس از گذراندن یک چالش، شما تغییر میکنید و دیگر واقعاً بازگشتی وجود ندارد.
“پیشروی به جلو” (Bouncing Forward) به معنای آن است که پس از چالشها، در مسیری حتی بهتر و به عنوان انسانی حتی بهتر از قبل از مواجهه با چالش، ظاهر شوید. مادربزرگ شریل، ژوزفین، داستان ساخت فولاد را تعریف میکرد: مواد خام (سنگ آهن) در کورههای سوزاننده، سوزانده میشوند تا ناخالصیها از بین بروند و در نهایت فولاد سخت و بادوام ظهور کند. او میگفت: “و تنها کاری که باید میکرد این بود که آتش را تحمل کند!”. زندگی میتواند همین تأثیر را بر ما داشته باشد؛ ما نمیتوانیم از “آتش” زندگی فرار کنیم، اما میتوانیم انتخاب کنیم که آتش ما را بسوزاند یا مانند فولاد آبدیدهمان کند تا برای گذر از آن قویتر و بهتر شویم.!
تاب آوری: مهارتی قابل توسعه
نلسون ماندلا میگوید: “بزرگترین افتخار در زندگی این نیست که هرگز سقوط نکنیم، بلکه این است که هر بار که سقوط میکنیم، برخیزیم”.
تاب آوری فراتر از صرفاً توانایی مقابله با مشکلات یا بازگشت به حالت قبلی بدون عواقب منفی است. تاب آوری قدرت حرکت در میان چالشها و تغییرات، و تبدیل آن شرایط به توانایی عملکرد در سطوح بهتر و بالاتر از همیشه است. در واقع، تاب آوری به شما کمک میکند تا ناملایماتی که با آن روبرو میشوید را به ابزاری تبدیل کنید که شما را برای تحقق عزیزترین رؤیاهایتان در زندگی توانمند میسازد. در دنیای امروز که تغییرات با سرعتی فزاینده به سمت ما میآیند، سطحی از تاب آوری مورد نیاز است که هرگز قبلاً نبوده است.
خبر خوب این است که تاب آوری ذاتی نیست؛ بلکه مهارتی است که میتوانید مانند یک عضله آن را توسعه دهید. با توسعه آن، میتوانید از آن به نفع خود استفاده کنید و ” نیروی شناوری ” (buoyancy) لازم را برای بازگشت از هر شکست ظاهری، قویتر از همیشه، به دست آورید. آموزش تاب آوری میتواند به تنهایی مسیر زندگی شما را تغییر دهد. همانطور که جی.کی. رولینگ میگوید: “پایینترین نقطه، پایه و اساس محکمی بود که زندگیام را بر آن بازسازی کردم”.
هفت گام برای رهایی از وضعیت گیر کردن
نویسندهی این کتاب، هفت گام کلیدی را برای کمک به شما در شکستن الگوهای تکراری و پیشروی ارائه میدهد. برای اینکه این کتاب واقعاً برای شما تفاوت ایجاد کند، لازم است که یک حوزه از زندگی خود را که در حال حاضر در آن گیر افتادهاید، انتخاب کرده و بر روی آن کار کنید. در واقع این 7 گام به شما کمک میکند تاب آوری خود را افزایش دهید.

گام اول: درک کنید که افکارتان دوست شما نیستند
هنگامی که با شرایط ناخواسته مواجه میشویم، رنج و ناراحتی اغلب از “ضربهی دوگانه” ناشی میشود. ضربه اول، خود اتفاق ناخواسته است که احساسات منفی را برمیانگیزد. ضربه دوم، درگیر شدن در گفتگوی درونی منفی و بیوقفه با خود در مورد آن حادثه است که احساسات منفی بیشتری را پدید میآورد. ما بدون اینکه متوجه باشیم، احساسات خود را مضاعف میکنیم. این افکار تکراری، مغز ما را تغییر میدهند؛ “نورونهایی که با هم شلیک میکنند، با هم سیمکشی میشوند”. این مسیرهای عصبی به مرور زمان به عادت تبدیل میشوند و تفکر جدید را دشوار میکنند. این گفتگوی درونی معمولاً محکومکننده، قضاوتگر و منفی است و مستقیماً به سمت خود شما نشانه میرود.
تمرین “سطل را خالی کن”:
برای رهایی از این “آشفتگی ذهنی”، یک محرم راز (کسی که درگیر وضعیت شما نیست و میتواند بدون قضاوت کنار شما باشد) پیدا کنید. سپس، “هرچه در ذهن دارید را بیرون بریزید” – صحبت کنید، غر بزنید، گریه کنید، فریاد بزنید.
محرم راز شما (میتواند یک لایف کوچ باشد) باید فقط گوش کند، بدون اینکه ورودی بدهد. پس از اتمام، هر دو طرف باید همهی چیزهای گفته شده را رها کنند، “مثل معروف : آنچه در وگاس اتفاق میافتد، در وگاس میماند“. این کار را تا زمانی که لازم است تکرار کنید. این تمرین به شما کمک میکند تا از بازگوییهای جانبدارانه و افکار ناسالم رها شوید. همچنین، یاد بگیرید که هر روز از خود بپرسید: “بهترین اتفاقی که امروز افتاد چه بود؟”. این کار به شما کمک میکند تا روی خاطرات مثبت تمرکز کنید و جایی برای افکار منفی باقی نگذارید.
گام دوم تاب آوری: آنچه را میتوانید کنترل کنید، کنترل کنید
ما تمایل داریم سعی کنیم چیزهایی را کنترل کنیم که قابل کنترل نیستند، مانند آب و هوا، گذشته، یا احساسات دیگران. این تلاش بیهوده، ما را فرسوده میکند.
تمرین ” کنترل وسواس ” (Control Freak): فهرستی از “چیزهایی که میتوانم کنترل کنم” و “چیزهایی که نمیتوانم کنترل کنم” تهیه کنید. سپس، آنچه را که نمیتوانید کنترل کنید، رها کنید. این میتواند دشوار باشد، اما ضروری است.
نمونههایی از چیزهایی که میتوانید کنترل کنید عبارتند از: نحوه واکنش شما به اتفاقات، جایی که زمان، توجه و انرژی خود را صرف میکنید، آنچه میخورید و ورزش میکنید، میزان استفاده از گوشی همراهة مدت زمان حضور در شبکه های اجتماعی، میزان اخبار منفی که تماشا میکنید، با چه کسانی رفت و آمد میکنید، درخواست کمک و پذیرش آن، استانداردهای اخلاقی شما، میزان لبخند زدن و خندیدن، مدت زمانی که عصبانی یا ناراحت میمانید، نحوه تفسیر اعمال و موقعیتها، و اینکه آیا افکار مثبت را پذیرا هستید یا منفی.
بازگشت به روال عادی زندگی پس از سختیها بسیار مهم است. اجازه دهید که دوران سوگواری خود را بگذرانید، اما در اندوه غرق نشوید. خود را ببخشید، درسهای لازم را بگیرید و باقی را به گذشته بسپارید. به یاد داشته باشید: “گذشته دیگر گزینهای نیست”. حمایت لازم را به دست آورید. با خانواده و دوستانتان صحبت کنید یا از یک درمانگر حرفهای کمک بگیرید. داشتن یک “قبیله – گروه حمایتگر یا تعلق خاطر به یک گروه همفرکانس” که شما را در مسیر بازگشت به روال عادی و پیشروی به جلو حمایت کند، بسیار ارزشمند است.
گام سوم: به دیگران کمک کنید
به نظر متناقض است، اما یکی از بهترین راهها برای عبور سریع و باوقار از چالشهای خود، کمک به دیگران در مقابله با چالشهایشان است. وقتی روی دیگران تمرکز میکنید، ذهن شما از مشکلات خودتان منحرف میشود. کمک به دیگران به شما دیدگاهی تازه میدهد: “مهم نیست چقدر وضعیت ما بد باشد، همیشه کسی هست که وضعیت بدتری دارد”.
دنی توماس، بنیانگذار بیمارستان تحقیقاتی کودکان سنت جود، میگفت: “موفقیت در زندگی هیچ ربطی به آنچه در زندگی به دست میآورید یا برای خودتان انجام میدهید ندارد. بلکه به آنچه برای دیگران انجام میدهید، مربوط است“. لازم نیست یک بیمارستان بسازید. “هدیهی” خود را به اشتراک بگذارید یا وقت خود را صرف کمک کنید. این میتواند شامل داوطلب شدن در پناهگاه حیوانات، کتابخانه، بیمارستان، یا حتی صحبت با ساکنان خانه سالمندان باشد.
همانطور که در کتاب شرلی هانتر “از آن استفاده کن: شکستها را به موفقیت تبدیل کن” میخوانیم “فقط آنچه را که میبخشید، نگه میدارید”. وقتی یاد میگیرید و خود را از دشواریها بیرون میکشید، با کمک کردن به دیگران، این آموزهها را درونی میکنید. این فرآیند مسیرهای عصبی جدیدی در مغز شما ایجاد میکند که با زندگی جدیدی که متعهد به زیستن آن هستید، همخوانی دارند. کمک کردن میتواند بزرگ یا کوچک باشد، اما تأثیر آن همیشه بیقیمت است. “خدمت کردن مانند استروئید برای روح شماست“.

گام چهارم: درک کنید که بازگشتی به گذشته نیست
وقتی اتفاقی واقعاً آسیبزا یا دشوار برای ما رخ میدهد، تمایل طبیعی این است که یا اجازه دهیم ما را نابود کند یا امیدوار باشیم که تاریکی هرچه سریعتر بگذرد تا بتوانیم “به حالت عادی برگردیم”. اما این غیرممکن است. گذراندن تروما شما را تغییر میدهد؛ شما یک “زندگی قبل از رویداد” و یک “زندگی بعد از رویداد” خواهید داشت. “هیچ راهی برای باطل کردن یک زنگ وجود ندارد”؛ آنچه اتفاق افتاده، افتاده است و نمیتوان زمان را به عقب برگرداند.
هرچه زودتر با این واقعیت کنار بیاییم، روند بهبودی خود را زودتر آغاز خواهیم کرد. برای رهایی خود، باید ذهنیت خود را از سرزنش به پذیرش تغییرناپذیر واقعیت تغییر دهید. در نهایت، تنها دلیل برای کنار آمدن با این درک، این است که بتوانید به جلو حرکت کنید.
نکاتی در مورد پیشروی به جلو:
- هیچ “راه درستی” برای بهبودی وجود ندارد. با سرعت و به شیوه خودتان التیام پیدا کنید.
- شما میتوانید به جلو حرکت کنید، حتی اگر نمیدانید به کجا میروید!
- درخواست کمک هیچ اشکالی ندارد.
- شما انتخاب میکنید که اکنون چه کسی خواهید شد؛ این احتمالاً بزرگترین هدیه است.
- ممکن است با گذراندن چالش، بهتر شوید، مانند فولاد آبدیده که پس از آتش قویتر میشود.
زخمهای نبرد شما، اثباتی هستند که شما توانستهاید از آن عبور کنید. هنر ژاپنی “کینتسوگی” (Kintsugi) که در آن سفالهای شکسته با طلا ترمیم میشوند، این نکته را به زیبایی نشان میدهد: قطعات شکسته هرگز به حالت اولیه خود باز نمیگردند، اما نتیجه نهایی نفسگیر است. آسیب، بخشی از تاریخ شیء است و باید با افتخار به نمایش گذاشته شود. مانند استخوان شکسته که حتی قویتر از قبل جوش میخورد، سختیها میتوانند ما را به نسخههای قویتر و زیباتری از آنچه قبلاً بودیم، تبدیل کنند. تغییر اجتنابناپذیر است و بنابراین، یک نسخه قویتر از خودمان نیز در هر مرحله از زندگی اجتنابناپذیر است.

گام پنجم افزایش تاب آوری : بدانید که انتقام، صلح به ارمغان نمیآورد
کنفوسیوس میگوید: “پیش از آنکه سفر انتقام را آغاز کنی، دو قبر حفر کن”. وقتی بدبختیها اتفاق میافتند، واکنش معمول شوک، خشم و سرزنش است. اما حتی وقتی مجرمان به عدالت سپرده میشوند، صلح به ارمغان نمیآید. انتقامجویی در زندگی واقعی، رنج و درد بیشتری را به بار میآورد و ما را “فرد خوب” نمیسازد؛ بلکه ما را بیشتر شبیه به یم فرد شرور میکند.
یکی از قوانین علمی میگوید که یک سیستم همیشه به سمت بینظمی یا آنتروپی حرکت میکند. اگر در دام آرزوی بد برای کسی که به ما آسیب زده بیفتیم، ما نیز دنیای خود را به سمت هرج و مرج سوق میدهیم. قانون دیگر میگوید انرژی نه تولید میشود و نه از بین میرود. اگر کسی ما را با انرژی منفی بمباران کرده است، تصمیم ما برای تلافی تنها به انرژی منفی کلی زندگی ما میافزاید و ما را از حرکت به سوی آیندهای مثبت باز میدارد.
کلید رهایی: بخشش! “هیچکس نمیتواند بدون رضایت شما، شما را حقیر جلوه دهد.” – النور روزولت.
ما نباید به دشمنانمان این قدرت را بدهیم که اعمالشان زندگی ما را کنترل کند. هرکسی در داستان خودش قهرمان است و نه ضدقهرمان. ما همه انسانهای ناقصی هستیم و همه اشتباهاتی کردهایم. همانطور که خودمان دوست داریم فراتر از اشتباهاتمان دیده شویم، باید دیگران را نیز ببخشیم.
گاندی میگوید: “چشم در برابر چشم، تمام دنیا را کور میکند”. هیچ چیز از رنج کشیدن دیگری به دست نمیآید. چگونه ببخشیم و حرکت کنیم؟
پس توجه کنید که :
- احساسات خود را باطل نکنید؛ درد و غم، دردهای رشد خرد هستند.
- مسئولیت بازگرداندن آرامش ذهنی خود را بپذیرید. خشم به معنای امتناع از شفا است.
- رها کردن توهین، به معنای رها کردن دیگران نیست، بلکه بازگرداندن هارمونی شماست.
- آرامش ذهن شما ارزشمندتر از هر انتقامی است.
- بخشش به معنای واگذاری قدرت شما نیست؛ بلکه به شما اجازه میدهد نویسنده شادی خود باشید.
تمرین “صلح کن” (Peace Out): فهرستی از “چیزهایی که به من صلح میدهند” و “چیزهایی که صلحم را میدزدند” تهیه کنید. سپس، برنامهریزی کنید تا فعالیتهایی که به شما صلح میدهند را در زندگی روزمره خود بگنجانید. همچنین، چیزهایی که صلح شما را میدزدند، حذف، کاهش یا مدیریت کنید. به یاد داشته باشید: مسئولیت با شماست. حضور داشته باشید (“آنچه هست” را ببینید، نه “آنچه بود” یا “آنچه باید باشد“) و عضلات همدلی خود را ابتدا با خودتان تقویت کنید.
گام ششم: مسئولیتپذیری را به دست بگیرید
آلبرت الیس میگوید: “بهترین سالهای زندگی شما، سالهایی هستند که در آن تصمیم میگیرید مشکلاتتان متعلق به خودتان است. میفهمید که سرنوشت خود را کنترل میکنید“.
وقتی با شرایط چالشبرانگیز روبرو میشویم، ممکن است احساس کنیم کنترل از دست ما خارج است. این گام به معنای تغییر مرکز کنترل از “بیرون” به “درون” خود شماست. این به معنای سرزنش، شرمساری یا احساس گناه نیست. بلکه به معنای آن است که با پذیرش مالکیت بر حداقل یک چیز در مورد رویدادهای منفی، دوباره کنترل زندگی خود را به دست میگیرید. این یک انتخاب ارادی است؛ هیچکس نمیتواند شما را مجبور به پذیرش مسئولیت کند. وقتی یک فرد به طور اصیل اعلام میکند که مسئولیت همه چیزهایی که در زندگیاش اتفاق افتاده و خواهد افتاد را به عهده میگیرد، دقیقاً در آن لحظه کنترل زندگی خود را دوباره به دست میآورد.
این گام میتواند دشوارترین گام برای پیادهسازی باشد. شریل هانتر خودش نیز با این گام دست و پنجه نرم کرد، اما در نهایت فهمید که پذیرش مسئولیت بخشی از آنچه در ربوده شدنش اتفاق افتاد (نادیده گرفتن شهودش)، به او امکان میدهد که اکنون و در آینده بر آنچه برایش اتفاق میافتد، مالکیت داشته باشد. اگر مسئولیت پذیری را نپذیرید، به طور پیشفرض اعلام میکنید که قربانی شرایط هستید، و در زندگی خود نقش قربانی را بازی میکنید – بیقدرت. تنها راه برای داشتن زندگیای که ارزش زیستن دارد، این است که علت باشید نه معلول هستی خود.
گام هفتم تاب آوری : زیبایی را پیدا کنید
“هر چیزی زیبایی خود را دارد، اما هر کسی آن را نمیبیند”
کنفسیوس
این گام، تغییردهنده نهایی وضعیت است. هنگامی که درگیر مشکلات هستیم، اغلب تمام چیزهای خوبی را که در اطرافمان اتفاق میافتند، از دست میدهیم. با تمایل به جستجو و یافتن زیبایی – در تمام اشکال آن – به زودی به طور طبیعی شروع به یافتن زیبایی در همه جا خواهید کرد. حتی در تاریکترین ساعات نیز زیبایی به چشم شما خواهد آمد.
شریل هانتر داستان مشتریاش را تعریف میکند که همسرش در حال مرگ از سرطان بود. او در ابتدا فقط غم و تاریکی را میدید، اما وقتی مایل شد زیبایی را نیز جستجو کند، آن را در پرستاران دلسوز، نور خورشید در اتاق بیمارستان، و آرامش عمیق لحظات آخر همسرش یافت.
ضربالمثلی میگوید: “به جای اینکه از اینکه بوته رز پر از خار است شکایت کنید، خوشحال باشید که بوته خار، رز دارد”. شادی یک انتخاب است. مهمترین مهارتی که میتوانید داشته باشید، توانایی یافتن شادی و زیبایی است، هرچند که زندگی هرگز بینقص نیست. این مهارت فقط با تمرین به دست میآید. هر روز صبح بگویید: “امروز انتخاب میکنم که شاد باشم“.
حتی در تاریکترین روزها، همیشه حداقل یک چیز خوب وجود دارد. ما اغلب به منفیها اهمیت زیادی میدهیم و به مثبتها اهمیت کمتر. با یافتن آرامش در چیزهای خوب زندگی، مهم نیست چقدر کوچک باشند، میتوانیم عادت کنیم که انسانهای شادی باشیم. برای هر چیز منفی که در یک دفترچه یادداشت میکنید، دو چیز مثبت بنویسید. این کار به شما آرامش زیادی میدهد و به شما کمک میکند تا درک کنید که حتی اگر همه چیز به نظر میرسد که به جهنم میرود، اینگونه نیست. همیشه چیزی درست است. زندگی همیشه حاوی تاریکی خواهد بود؛ تنها ما انتخاب میکنیم که آیا نور همیشگی را نیز تشخیص داده و جشن بگیریم.
نتیجهگیری: قدرت انتخاب و پیشروی
این جهان با سرعت در حال تغییر است و تغییر، تنها ثابت هستی است. بسیاری از مردم فکر میکنند که کنترل شرایط، مبارزه با دلایل آشفتگی، یا حتی پنهان کردن خودشان، جواب کار آنهاست؛ اما هیچکدام از اینها راهحلهای پایدار نیستند. راه حل پایدارتر، آموزش خودمان برای کنار آمدن با تغییرات، چالشها و آشفتگیهایی است که با سرعتی فزاینده در حال وقوع هستند. همه ما با ناملایمات روبرو میشویم؛ چیزهایی برای ما اتفاق میافتد که آرزو میکردیم هرگز اتفاق نمیافتاد. اما خبر خوب این است که تاب آوری ژنتیکی نیست؛ این یک ویژگی ذاتی نیست که با آن متولد شده باشید یا نه. تاب آوری را میتوان آموخت، توسعه داد و تقویت کرد.
چارلز سویندول میگوید: “زندگی 1% آن چیزی است که برای شما اتفاق میافتد، و 99% آن چیزی است که شما به آن واکنش نشان میدهید”. نویسنده خودش نیز این را تجربه کرده است؛ او هرگز فکر نمیکرد که از تجربه ربوده شدنش جان سالم به در ببرد، چه رسد به اینکه بر آن غلبه کند. اما او توانست، و شما نیز میتوانید بر مشکلات خود غلبه کنید.
تفاوت بین ما در این است که چگونه اجازه میدهیم مشکلاتمان بر ما تأثیر بگذارند. نگذارید مشکلاتتان شما را تعریف کنند؛ بگذارید به شما سوخت برسانند. احساس غم کنید، بدیها را بپذیرید، اما در رنج نمانید. ما نمیتوانیم رویدادهای سخت را تغییر دهیم، اما میتوانیم تعیین کنیم که چه درصدی از زندگی ما را تشکیل میدهند. میتوانید انتخاب کنید که واکنشهایتان مثبت باشد تا 99% زندگیتان از انتخاب شما باشد.
شریل هانتر ما را دعوت میکند تا از قهرمانان خود الگو بگیریم؛ کسانی که با وجود مشکلات بزرگ، اجازه ندادند آن 1% زندگیشان را کنترل کند. این نه به معنای خوشحالی از رنج دیگران، بلکه درک این است که در مبارزاتمان تنها نیستیم و تاب آوری، هرچند دشوار، اما ممکن است. ولتر میگوید: “من شاد بودن را انتخاب کردهام زیرا برای سلامتیام خوب است“. وقتی تاب آوری را به عنوان یک تمرین در نظر بگیرید، متوجه خواهید شد که به طور طبیعی از چیزهایی که قبلاً شما را زمین میزدند، برمیخیزید. مشکلات را به عنوان فرصتهایی برای رشد خواهید دید و هر اتفاقی را با آسانی و لطف مدیریت خواهید کرد.
مایا آنجلو میگوید: “شما نمیتوانید تمام اتفاقاتی که برایتان میافتد را کنترل کنید، اما میتوانید تصمیم بگیرید که توسط آنها تضعیف نشوید”. او خود بر مشکلات زیادی غلبه کرد تا به یک محقق بسیار مورد احترام تبدیل شود. واکنش ما به چالش معمولا مهمتر از خود مشکل است. چالشها برای رشد شخصیت ما ضروری هستند. باید به مشکلات به عنوان فرصتی برای رشد شخصی نگاه کنیم. ما میتوانیم مانند ققنوسی که از خاکستر خود برمیخیزد، قویتر و انعطافپذیرتر شویم. با هر آزمون، میتوانیم خود را بالا بکشیم و به جلو هل دهیم.
یک رویداد واحد، شما را تعریف نمیکند. آن لحظه، هر چقدر هم دشوار باشد – خواهد گذشت، و زندگی ادامه خواهد یافت. زندگی یک تیر متحرک به جلو است. بازگشتی وجود ندارد، پس با آن به جلو بدوید. مسئولیت احساسات خود را بر عهده بگیرید – واکنشهای شما به موانع، بزرگتر از خود مشکل هستند. نیازی به دانستن “چرا” نیست؛ با رها کردن این نیاز، اولین گام را برای حرکت برمیدارید. درد احساسی، شما را از رباتها متمایز میکند؛ آن را حس کنید، بپذیرید و زنده باشید!
شما مسئول خوشبختی خود هستید. اجازه ندهید حتی تاریکترین زمانها شما را به زیر بکشند. با وقار و بخشش واکنش نشان دهید. بخشش برای شماست تا به آرامش برسید.
برای یک جلسه پیشگامانه رایگان و آغاز سفر رهایی خود، با ما همراه باشید.




