چرا عمل جراحی زیبایی ؟
این روزها شاهد هستیم که مرتباً افراد بیشتری برای عمل جراحی زیبایی بینی، گونه و دیگر اعضای بدن تمایل نشان میدهند. از بین افرادی که تمایل به چنین جراحی زیبایی سخت و دردناک دارند تنها عدهی کمی هستند که واقعاً از نظر پزشکی نیاز به دریافت چنین کمکهایی را دارند. بخشی از این افراد از روی حسادت و چشموهمچشمی به این کار اقدام می کنند.
اما بخش بزرگی از این افراد به دلیل کمبود اعتمادبهنفس و برای افزایش آن به چنین اقدامی دست میزنند. هرچند خودشان هم دقیقاً نمیدانند. اغلب این افراد خود را با دیگران به خصوص با هنرپیشگان و سلبریتیهای معروف مقایسه میکنند و خود را حقیر احساس میکنند.
سالها پیش یکی از جراحان زیبایی آمریکایی به نام دکتر “ماکسول مالتز” که در جراحی زیبایی سابقه فراوانی داشت مشاهده کرد که افراد پس از جراحی زیبایی شخصیت جدیدی پیدا می کنند و در همین رابطه کتابی به نام “چهرههای جدید، شخصیتهای جدید” منتشر کرد. که عمدتاً مخاطبان این کتاب همکاران پزشک او بودند.
این کتاب توجه بسیاری از جراحان زیبایی را جلب کرد. اما همزمان سوالات بسیاری را برای خود دکتر مالتز و همچنین همکاران او ایجاد کرد.اغلب سوالات در رابطه با استثنائات بودند. سئوال اصلی این بود که چرا همه افراد جراحی شده شخصیت جدیدی پیدا نمیکنند؟ و چرا برخی از آنها هیچگاه از چهره جدید خود راضی نمیشوند این اتفاق به خصوص برای افراد میافتاد که چهره نامطلوب خود را از کودکی با خود همراه داشتند و از درون احساس حقارت میکردند.
نمونههای واقعی
به طور مثال فروشنده جوانی بود که در فروش بیمهی عمر عملکرد خوبی داشت اما پس از یک سانحه تصادف اتومبیل صورتش به شدت زخمی شد و پس از بهبود، چهرهی خشنی پیدا کرده بود. وقتی که با این وضع دوباره به سراغ کار خود رفت احساس میکرد مشتریان او را با نگاه دیگری میبینند و همین باعث کاهش اعتماد به نفس او شد و فروشش بسیار کم شد. پس از مراجعه به دکتر مالتز و انجام عمل جراحی زیبایی و رفع زخمهای ایجاد شده در اثر تصادف و برگشت چهره قبلی دوباره اعتمادبهنفس قبلی خود را به دست آورد و فروش او نیز افزایش یافت.
مثال دیگر پسر جوانی بود که به خاطر داشتن گوشهای بزرگش همیشه در کلاس و در بین دوستان و آشنایان احساس ناراحتی میکرد و عملکردش در کار و درس در دوران مدرسه بسیار ضعیف بود و رفته رفته رو به انزوا میرفت. وی پس از عمل جراحی زیبایی در ناحیه گوش احساس کرد شخصیت جدیدی پیدا کرده اعتماد به نفس به شدت افزایش پیدا کرد.
اما موارد استثنایی نیز وجود داشت که پس از جراحی زیبایی هیچگونه تغییری در مراجعه کننده ایجاد نمیشد و مانند قبل افسرده و ناراحت بود.
زخمهای غرورآفرین
از طرف دیگر مواردی وجود داشت که جراحات موجود در چهره نه تنها باعث ناراحتی و کاهش اعتماد به نفس نبود، بلکه باعث غرور و افتخار برای شخص نیز بود. مثل بسیاری از سربازان که پس از جنگ با چهرهای پر از زخم به شهر برگشته بودند و زخمهای صورت و بدنشان را نشانه شجاعت و افتخار میدانستند. همینطور دانشجویان آلمانی که در دوئل شرکت کرده بودند، زخم بد شکل صورت خود را نشانه قدرت و دفاع از حیثیت میدانستند و به آن افتخار میکردند.
این استثنائات دکتر مالتز را بر آن داشت تا در این رابطه تحقیقات بسیار گستردهتری انجام دهد.
حاصل تحقیقات این بود که زیبایی و یا زشتی تنها منشا ظاهری ندارد. بلکه میتوان گفت که عمدهی منشاء آن مسائل درونی و ناخودآگاه فرد است.
وقتی شخص از درون احساس زشتی و احساس حقارت میکند هیچ چاقوی جراحی نمیتواند به تنهایی اعتماد به نفس فرد را افزایش دهد. بنابراین تحقیقاتی در زمینه روانشناسی تصویرذهنی انجام داد و همان موقع نیز با سایبرنتیک که درواقع یک مبحث مهندسی است آشنا شد.با ترکیب این اطلاعات توانست دانش سایکو سایبرنتیک را پایهریزی کند.
بسیاری از افراد بدون داشتن ایراد اساسی در بدن متقاضی عمل جراحی بودند و دکتر مالتز توانست آنها را با تغییر تصور از خودشان و تنها با چندین جلسه مشاوره روانشناسی از جراحی منصرف کند. (برخلاف برخی از پزشکان وطنی).
اپیدمی جراحی زیبایی
آمار جالب توجه دیگری در آمریکا نشان داد نشان داد، که حدود ۷۰ تا ۹۰ درصد از زنان و مردان به نحوی از چهره و بدن خود راضی نیستند و تمایل دارند تغییراتی در آن به وجود آورند. پر واضح است که چنین آماری به دور از واقعیت است.
نارضایتی این افراد، بیشتر دلیل روانشناختی و درونی دارد. آنها تصور نادرستی از خود دارند و از این بابت احساس ضعف و حقارت میکنند.
آنها می پندارند اگر جراحی زیبایی انجام دهند اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند این کار برای افراد کمی پاسخگو است.
اما بخش عمدهی آنها پس از جراحی نیز از خود راضی نیستند. موارد بسیاری گزارش شده، فردی که برای جراحی بینی مراجعه کرده و تغییرات زیادی پیدا کرده هنوز از بینی خود راضی نیست. هنگامی که در آینه نگاه میکند هیچگونه بهبودی در خود احساس نمیکند و یا اگر احساس کند و با عکسهای قبلی خودش مقایسه کند، باز هم خود را زیبا نمی بیند.
کاملا مشخص است که چنین احساساتی ناشی از تصورات درونی است. یک زشتی خیالی در درون آنها موج میزند!
مشکل کجاست ؟
اکنون دوبار سوُال ابتدایی این مطلب را تکرار میکنم. چرا بسیاری از افراد با وجود چهرهی معمولی و حتی زیبا خواهان جراحی زیبایی هستند؟ حتما تاکنون دلیل این موضوع را خود متوجه شدهاید. زشتی خیالی یا زشتی تصوری از درون نشئت میگیرد. لازم است جراحی درونی در فکر و اندیشه صورت گیرد و اینکار کاملا بیخطر، راحتتر و ارزانتر از جراحی زیبایی و عمل فیزیکی است.
شما خودتان را چگونه احساس میکنید؟ در مورد زیبایی خود چگونه فکر میکنید؟ پیشنهاد میکنم به آزمون تصورازخود که در بخش آزمونهای این سایت قرار گرفته پاسخ دهید و درون خود را کمی بهتر بشناسید.
هم چنین در صورت تمایل می توانید سوُالات خود را در بخش ارتباط با ما و یا در صفحهی اینستاگرام ما ارسال کنید.